گاهی خسته می شوی،
کم می آوری،
نه می توانی خودت را به خواب بزنی
و نه توان بیدار ماندن داری.
ترس از دست دادن آدمهایی که
دوستشان داری بغض می شود
توی گلویت،
می چسبی به سکوتت
و دم نمی زنی
مبادا که بترکد این بغض لعنتی.

نظرات شما عزیزان:
چهار شنبه 18 / 2 / 1391برچسب:, |