چمدان

 
 

تا چشم باز کردم

لحظه دیدار گذشت

همه طول سفر

یک چمدان بستن بود



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

سیکل

 
 

نبود...پیدا شد...آشنا شد...

 

دوست شد...مهر شد...گرم شد...

عشق شد...یار شد...تار شد...بد شد...

رد شد...سرد شد...غم شد...

بغض شد...اشك شد...

آه شد...دور شد...گم شد.



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

گنجشک

 
 

سنگ ها شاید...ا

 

ما گنجشک ها

هیچوقت مفت نبوده اند!!!!!!!!

قلبشان همیشه میزده..........



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

بیمار

 
 

روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی،

مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست.

علت ناراحتیش را پرسید ،

پاسخ داد:"در راه که می آمدم یکی از  آشنایان را دیدم.

سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت

و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم."

 
سقراط گفت:"چرا رنجیدی؟"
 
مرد با تعجب گفت:"خب معلوم است،چنین رفتاری 
 
ناراحت کننده است."
 
سقراط پرسید:"اگر در راه کسی را می دیدی
 
که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد،
 
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟"
 
مرد گفت:"مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم.
 
آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود."
 
سقراط پرسید:"به جای دلخوری چه احساسی می یافتی
 
و چه می کردی؟"
 
مرد جواب داد:"احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم
 
طبیب یا دارویی به او برسانم."
 
سقراط گفت:"همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی
 
که او را بیمار می دانستی،
 
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟
 
و آیا کسی که رفتارش نادرست است،روانش بیمار نیست؟
 
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد،
 
هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟
 
بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است
 
و باید به جای دلخوری و رنجش ،
 
نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است،
 
دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.
 
پس از دست هیچکس دلخور مشو
 
و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده
 
و بدان که هر وقت کسی بدی می کند،
 
در آن لحظه بیمار است.


سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

درسرزمین دروغ گویان ...

راست گو

دومین دروغ گوست ...



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

خاطره

 
 

زندگی شاید ، شعر پدرم بود ، که خواند

 

چای مادر ،که مرا گرم نمود

نان خواهر ، که به ماهی ها داد

 زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم

زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت

زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست

لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست

من دلم می خواهد ، قدر این خاطره را دریابم



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

عجیب

 
 

جهان جای عجیبی است

 


اینجا هر کس شلیک می کند

 


خودش کشته می شود



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

دلتنگ

 
 

آخ که چقدر دلت تنگ میشه

 

 

 واسه اینکه

 

 یکیو دوست داشته باشی.....



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

 

محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم ،

 

آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام ،

برایت بــه زمیـــن بکوبــم ....

احـســاس من قیمتــی داشــت ،

که تو برای پرداخــت آن فقیــــر بودی....



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

 

آدما دو جور زندگی میکنن

 

یا غرورشونو زیر پاشون میذرانو

با انسانها زندگی میکنن.

یا انسانهارو زیر پاشون میذارنو

با غرورشون زندگی میکنن "

 

پ.ن.

تو که قطعا جزو گروه اول نیستی



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

ژله

 
 

یکی از دوستان میگفت:

ده سال پیش نمیدونستم ژله چیه.

رفته بودم سوپر مارکت .

یه خانمی اومد گفت پودر ژله میخوام.

ما هم اومدیم کم نیاریم گفتم 2تا بسته هم به من بدید.

رفتیم خوابگاه حسابی تو اب حل کردیم

ومثل شربت لیوان لیوان خوردیم و حال کردیم.

بعد یه مقدار زیاد اومد گذاشتیم تو یخچال.

فرداش اومدیم بقیش رو بخوریم دیدیم سفت شده و میلرزه.

گفتم حتما خراب شده ریختمش دور



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

ادیسون

 
 
فرض کنید زندگی همچون یک بازی است.
 قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را
در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید.
جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند.
پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین،
دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد،
اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ،
کاملا شکسته و خرد میشوند.
او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای
عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان
و توپ لاستیکی همان کارتان است.
كار را بر هیچ یك از عوامل فوق ترجیح ندهید،
چون همیشه كاری برای كاسبی وجود دارد
ولی دوستی كه از دست رفت دیگر بر نمیگردد،
خانواده ای كه از هم پاشید دیگر جمع نمیشود،‌
سلامتی از دست رفته باز نمیگردد
و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد


سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

اعتماد

 
 

 

هر جا سخـــــن از اعتماد است،.......

 

خنــــــــده ام میگیرد....



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

به سلامتی سکوت...

 

که بعضی ها رو

 

 

فقط همین سکوت آروم میکنه...

بعضی ها رو هم آتیش می زنه!!!



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

تفاوت

 
 

 

میون مردم

تفاوت بسيار كوچيكي وجود داره

 كه تفاوتي بزرگ ايجاد مي كنه ...

اون تفاوت كوچيكه ،

ديدگاه آدماست.

تفاوت بزرگه ،

مثبت يا منفي بودن اون ديدگاست ...!



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

در زندگی اشخاصی که

شخصیت ویژه خود را پرورش نداده اند ،

هیچ اتفاق خارق العاده ای رخ نمیدهد

و هیچ عمل مهمی توسط آن ها صورت نمیگیرد



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

یک روز خوب

اومدنی نیست ،

آوردنیه

 



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

دوستت دارم...

یکـ کلمــه است بـا دنیـــایی‌ از مسئـولیت

گفـــتنش هنـــر نیست

مسئولــــیتـ پذیـــریشــ هنــــر است..



سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

اشتباه

 
 

چـه اشـتـبـاه بـزرگـی سـت

 

 تـلـخ کـردن زنـدگـیـمـان

بـرای کـسـی کـه

در دوری مـا

 شـیـریـن تـریـن لـحـظـات زنـدگـیـش را

 سـپـری مـی کـنـد......!!!



دو شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

تاریک ترین لحظه ها

 

می تواند بذر روشن ترین فرداها را

در خود داشته باشد



دو شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

راز

 
 

چه رازي

 

در اين جمله ی "دوستت دارم" است

که هرکه ميگوید عاشق تر ميشود

 و هرکه ميشنود بي تفاوت تر ????



دو شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

به سلامتی پدر و مادرها

 

و اونایی که

به پدر و مادرشون احترام میزارن

و میدونن

 تو خونه ای که بزرگترها کوچیک بشن

 کوچیکترها هرگز بزرگ نمیشن



دو شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

خداوندا آمده ام حس ات کنم

خداوندا می خواهم

 

 برای همه داده ها و نداده هایت

بوسه بارانت کنم

... ...

خداوندا کمکم کن

تا اینگونه بودن را باور کنم

یاریم کن

تا حس کنم تو را و همه زندگی را

خداوندا کمکم کن

تا اینگونه بودن را باور کنم

یاریم کن

تا حس کنم تو را و همه زندگی را . . .



دو شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

خواب

 
 

دو رکعت خواب

 

به نیت دیدن تو

حوالی آن رویای ناتمام

منتظرت هستم....

 

 

پ.ن.

........

نگم بهتره



دو شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

سرما

 
 

مردها وقتی‌ یه زن بهشون میگه سردمه

 

به سه دسته تقسیم میشن :

-اونایی که بغل می‌کنن

-اونایی که کتشونو میدن

-احمق‌هایی‌ که میگن: منم !!!



دو شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

شانس

 
 

شانس یکبار در خونه آدم رو میزنه

 

ولی بد شانسی بیاد

 دستش رو از رو زنگ ور نمیداره

بدبختی هم که کلید داره

هر وقت بخواد میاد تو !

اینه زندگی بعضيها !



دو شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:, |

چقدر خسته ام از «چرا؟»

از «چگونه!»

خسته ام از سوال های سخت،

پاسخ های پیچیده

از کلمات سنگین

فکرهای عمیق

پیچ های تند

نشانه های با معنا، بی معنا

دلم تنگ می شود، گاهی

برای

یک «دوستت دارم» ساده

دو «فنجان قهوه داغ»

سه «روز» تعطیلی در زمستان

چهار «خنده ی بلند»

و

پنج «انگشت» دوست داشتنی



دو شنبه 27 / 6 / 1390برچسب:, |

مردود

 
 

چنگی به دل نمیزند این روزها دلت

تلی از آرزو شده شورِ اوایلت

در کشتزارِ مهر تو ،وامانده ام هنوز

چیدم ولی ملخ زده ، انگار حاصلت

توجیه میکنی و چرا طفره میروی!؟

قانع نمیشوم بخدا با دلایلت

از بخت ، نقشه ای بکش واعتراف کن

عشقم نبوده قطعه ی ناجور پازلت

اشکم که ریخت پای تو، ارفاق آخر است

مردودی !اندکی اگر افتد معدلت



دو شنبه 27 / 6 / 1390برچسب:, |

در باوری که فلسفه اش اشتباه بود

 

تنها دلیل بودن یک کوه ، کاه بود

دستی نبود رسم کند حس درد را

بر بوم عشق ، پرتره ای از گناه بود

امشب به جمع بندی آخر رسیده ام

تقدیر من و چشم تو ، هر دو سیاه بود

 

 

 

روی خوشی به حس زلیخا نشان نداد

یوسف اگر چه بر لبه پرتگاه بود

دست هوس ... و پیرهنی پاره ... در دلش ،

گفت ای خدا ! چه می شد اگر قصر ، چاه بود

آن روزها که عاطفه ریگی به کفش داشت

از گیر و دار عشق سرم بی کلاه بود

یک جفت کفش خسته و یک ساک منتظر

گویا بساط رفتن من رو به راه بود

پرسیدم و به پرسش من اعتنا نکرد

 

تردید داشت ... پاسخ او نیز - آه – بود

مردی غریب ضامن آهوی ما نشد ...

آری ، غزل – غزال دلم – بی پناه بود

چنگی به دل نمی زند ،افسوس باز هم

شعرم ضعیف و قافیه ام افتضاح بود



دو شنبه 27 / 6 / 1390برچسب:, |

اتفاق

 
 

بیا قرار بگذاریم که . . .

هیچ وقت با هم قرار ی نداشته باشیم !

بگذار همیشه اتفاق بیافتد !

 

...

این طور بهتر است من هر لحظه منتظر اتفاقم !

منتظر ِ یک اتفاق که " من " را از " تو " برهاند



دو شنبه 27 / 6 / 1390برچسب:, |

بی همگان به سر شود ... "

و من ...

خیلی نگران نشده ام ...

چون

بی تو هم به سر می شود انگار ...



دو شنبه 27 / 6 / 1390برچسب:, |

پستچی

 
 
امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد

یا باید خانه مان را عوض کنم

یا پستچی را

تو که هر روز برایم نامه می نویسی ....
 
مگه نه ؟!؟!


دو شنبه 27 / 6 / 1390برچسب:, |

آدم‌ها

 


یک زمانی


در یک جایی


ناخواسته خودشان را جا می‌گذارند

 

و می‌روند...



دو شنبه 27 / 6 / 1390برچسب:, |

چقدر حقیرند مردمانی که

نه جرات دوست داشتن دارند

 

 

نه اراده‌ی دوست نداشتن !

 

نه لیاقت دوست داشته شدن

و نه متانت دوست داشته نشدن!



دو شنبه 26 / 6 / 1390برچسب:, |

ریگ

 
 

همیشه درعجب بودم

 

که چرا در جاده عشق

پا به پایم نمی آمدی

حتی وقتی آهسته و پیوسته می رفتم.

امروز فهمیدم...

ریگی که درکفشت بود تو را می آزرد!!! 



دو شنبه 26 / 6 / 1390برچسب:, |

دادگاه

 
 

تو را به دادگاه خواهم کشید...

 


شاید به حبس ابد محکوم شوی


جزییات جنایتت معلوم نیست


اما،

اثر انگشتت را ...

 


روی قلبی شکسته یافته ام !!!

 



دو شنبه 26 / 6 / 1390برچسب:, |

 

کودکی نکردم تا زودتر بزرگ شوم

و زمان چه دیر می گذشت !

امروز ، سالها آنچنان زود می گذرند

که تمام زندگی برایم ....

بچه بازی می نماید !!!



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

خاطره ها را گردگیری می کنی ،

تا عشق به سرفه بیوفتد و

.....

!!!



دو شنبه 26 / 6 / 1390برچسب:, |

قرارمان سالها بعد....

موزه ی حیات وحش !

دیشب ،

قلبم را تاکسیدرمی کردم !!!



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

تنهایی

 
 

سعی کن تنها کسی را که

 

در تنهاییت راه می دهی

 خداباشد.

و سعی کن تنهاییت آنقدر بزرگ باشد

که خدا درآن جای گیرد



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

تنهایی

 
 

سعی کن تنها کسی را که

 

در تنهاییت راه می دهی

 خداباشد.

و سعی کن تنهاییت آنقدر بزرگ باشد

که خدا درآن جای گیرد



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

مچگی

 
 

تا حالا توجه كردی :

 

 

با اينكه خــــــــــدا ميتونه مچت رو بگيره

 

 ولی همش دستت رو می گيره ...؟!



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

کاش

 
 

کــــــــاش گاهی زنـــــــــدگی

[◄◄ι] [ ιι ] [■] [►] [ι►►]

داشت . . . !



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

یه زمونه ای شده که

 

 

اگه برا عشقت کوهم بکنی،

به پای فرهاد بودنت نمیذارن!

میذارن به پای ساده بودنت .....



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

می آیند؛

 

 

 دل ها را در هم می شکنند؛

 

با رد پایی تلخ میروند

 

 و نمی دانند "ببخشید"هایشان

 

 زخم دلمان را آرام نمی کند



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

بیداری

 
 
وقتی کسی نیست که خودت را
 
فرو کنی در آغوشش
 
و گم شوی در رویاهای شبانه اش
 
فرقی نمی کند صبح ها
 
با صدای اذان بیدار شوی
 
...یا ناقوس کلیسا...

 



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

رسم عاشقی این بود؟؟؟

که نباشم

و محکومم کنی!

با منت دوستم داشته باشی!

.

.

.

از هر چی بوی عشق میدهد بیزارم



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

ساعت

 
 

آدم ها آن قدر زود عوض می شوند..

 

آن قدر زود که تو فرصت نمی کنی

به ساعتت نگاهی بیندازی و ببینی

چند دقیقه فاصله میان دوستی ها تا دشمنی هاست



دو شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:, |

 
 

1-افراد معتاد.
     

2-افرادی كه به سرعت و شدت خشمگین می‌شوند.
   

 3-افرادی كه مسئولیت زندگی خود را به دوش نمی‌گیرند.

(عبارت‌های مثل؛ مامانم، بابام اینو گفت، اون گفت، من نمی‌خواستم،

تقصیر او بود، از دیالوگ‌های این فراد است.)
     

4-افرادی كه دیگران را كنترل می‌كنند.
     

5-افرادی كه اختلال جنسی دارند.

(مثلا همجنس‌گراها، مبتلایان به اختلال هویت جنسی،

فتیشیست‌ها، آزار‌گران جنسی، آزار‌طلبان جنسی و...)
     

6-افرادی كه كودك مانده‌اند و بالغ آنها شكل نگرفته.

(یعنی هنوز دقیقا مثل یك بچه پنج‌ساله عمل می‌كنند و

با رفتار‌های كودكانه به هدف‌هایشان می‌رسند: لوس كردن خود،

قهر كردن، وابستگی شدید به پدر و مادر و...)
     

7-افرادی كه عواطف و احساسات خود را بیان نمی‌كنند.

8-افرادی كه از روابط قبلی خود التیام نیافته‌اند. (شكست خورده‌های عشقی)

9-افرادی كه خانواده آزار‌دهنده دارند و نمی‌توانند در مقابل آزار آنها از 
     

همسر خود حمایت كنند.

10-افرادی كه اختلال شخصیت دارند. (مثلا اختلال شخصیت وابسته، اختلال 
     

شخصیت بدگمان، اختلال شخصیت اسكیزویید، اختلال شخصیت آزار‌گر،

اختلال شخصیت آزار‌پذیر، اختلال شخصیت ضد‌اجتماع)

 

 

پ.ن.

فقط مورد اول و پنجم شامل حال تو نمیشد



دو شنبه 21 / 6 / 1390برچسب:, |


امروز 182 روز است که از سال 90 میگذرد و

 182 روز مونده ...

پس وسط ساله ..!



دو شنبه 21 / 6 / 1390برچسب:, |