ترس

 
 

ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﮎ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻏﻢ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ

 


ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﻟﺶ

 



ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ

 


ﺷﯿﮏ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪ

 


ﮐﻪ ﺣﺴﺮﺕ ﻣﯿﺨﻮﺭﻧﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻧﺶ

 


ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ



ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺟﺰ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ

 

ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ

 


ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﯿﺘﺮﺳﺪ

 


ﺍﺯ ﺑﺎﺧﺘﻦ

 


ﺍﺯ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﯽ ﺣﺎﺻﻠﺶ ﻭ

 

ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ "ﻫﺎﯼ " ﺑﯽ ﺣﺎﺻﻞ

 


ﺍﺯ ﯾﺦ ﺯﺩﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﻗﻠﺒﺶ

 



ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ!!



دو شنبه 30 / 6 / 1392برچسب:, |

گذشت

 
 

ﻣﻦ ﮔﺬﺷــــﺖ ﺭﻭ ﺧﻮﺑـــــــ ﺑﻠﺪﻡ ...


ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺑــــﺪﯼ ﻫﺎ ...


ﺗﻬﻤــــﺖ ﻫﺎ ...


ﺍﺷﺘﺒﺎﻫــــﺎﺕ ...


ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﺧــــﻢ ﻫﺎ


ﺩﺍﺩﻫــــﺎ ...


ﺯﯾــــﺮ ﺁﺑﯽ ﺭﻓﺘــــﻦ ﻫﺎ ...


ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺧﯿــــﺎﻧﺖ ...ﺧﯿﺎﻧﺖ ...ﺧﯿﺎﻧﺖ


ﺍﻣــــــــﺎ !...


ﺍﯾﻦ ﻇــﺎﻫــــﺮ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ


ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﮔﺬﺷﺘﻢ ﺣﺘــــﯽ ﺍﺯ ﺧﯿــــﺎﻧــــﺖ ...


ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺬﺷﺘﻢ ...


ﺳﺎﮐــــﺖ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ !...


ﻣﻦ ﻭﻓــــﺎﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﺤﮑــــﻢ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ


ﻣﺤﮑــــﻢ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺭﻭﻡ .



دو شنبه 30 / 6 / 1392برچسب:, |

همین است 

 

 


آدم ها می آیند 

 



گاه به التماس 

 


گاه به نیرنگ 

 


و گاه از سر بی ریایی 

 



خط خطی می کنند 

 


خاطرت را 

 

 



گاه قرمز

 


گاه نارنجی 

 


و گاه زرد 

 



وقتی پائیز خوشرنگی شدی 

 

 


می روند و تو را 

 


در زمستانت تنها می گذارند 

 



آنوقت تو می مانی و 

 


نفسهایی در 

 



رویای بهار و گرمی تابستانت !



دو شنبه 30 / 6 / 1392برچسب:, |

توضیح

 
 

ﺩﯾــﮕــﺮ . . .

 


ﻧـﻪ ﺑـــﺤـــﺚ ﻣـﻴـﮑـﻨـــﻢ !

 

ﻧـﻪﺗـﻮﺿـﻴــــﺢ ﻣـﻴـﺨـــﻮﺍﻫــﻢ !

ﻧـﻪ ﺗـﻮﺿـﻴـﺢ ﻣـﻴـﺪﻫـــﻢ !

 

ﻧـﻪﺩﻧـــﺒـﺎﻝ ﺩﻟـﻴـﻞ ﻣـﻴـﮕـﺮﺩﻡ !

 


ﻓـﻘـﻂ ﻣـﻴـﺒـﻴـﻨـــﻢ ،

 


ﺳـﮑـﻮﺕ ﻣـﻴـﮑـﻨـﻢ

 

ﻭ ﻓـﺎﺻـﻠـﻪﻣـﻴـﮕـﻴـﺮﻡ ..



دو شنبه 30 / 6 / 1392برچسب:, |

گاهی باید بــه فــــاصله ها خوش آمد گفت ...


شاید آمده اند تا بخشی از حماقت هایمان را

 

جبران کنند !!



جمعه 27 / 6 / 1392برچسب:, |

شلوغی

 
 

دور و بــرم کــه شلــوغ می شـود



بیشتر دلم میگیـرد



این همــه آدم را توانستــ ـم



بکشـانم سـوی خـــودم



جـز تـو ...



جمعه 27 / 6 / 1392برچسب:, |

غرور

 
 

فروردینی به محضِ این ک احساس کنه

 


غـــــرورش بـــــازیـــــچه ی كسی شـده

 


كــــــوله بـار آرزوهـــــاشو برمیداره و میره

 


داغِ زانو زدنشو ب دل هر كی که با غرورش 

 


بازی می كنه میذاره ...



جمعه 27 / 6 / 1392برچسب:, |

مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد، دستش را در جیبش می کند و در می آورد،

من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود.

موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند...

تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم. ...

مسافر صندلی پشت زانوهایش را در ستون فقراتم فرو می کند،

یادم هست موقع سوار شدن قد چندانی هم نداشت،

باید با یک چیزی محکم بکوبم توی سرش، چیزی دم دستم نیست ،

آدم وقیح حالا دستش را از کنار صندلی به سمت من می آورد...

تقصیر خودم بود باید با اتوبوس می آمدم.

اتوبوس پر است ایستاده ام و دستم روی میله هاست،

اتوبوس زیاد هم شلوغ نیست و چشمان او هم نابینا به نظر نمی رسد

ولی دستش را درست در 10 سانت از 100 سانت میله ای که من دستم را گذاشته ام می گذارد.

با خودم می گویم ”چه تصادفی” و دستم را جابه جا می کنم اما تصادف مدام در طول میله اتفاق می افتد...

تقصیر خودم است باید این دو قدم راه را پیاده می آمدم.

پیاده رو آنقدر ها هم باریک نیست اما دوست دارد از منتها علیه سمت من عبور کند،

به اندازه 8 نفر کنارش جا هست ولی با هم برخورد خواهیم کرد.

کسی که باید جایش عوض کند، بایستد، جا خالی بدهد، راه بدهد و من هستم...

تقصیر خودم است باید با آژانس می آمدم.

راننده آژانس مدام از آینه نگام می کند و لبخند می زند.

سرم را باید تا انتهای مسیر به زاویه 180 درجه به سمت شیشه بگیرم.

مدام حرف میزند و از توی آینه منتظر جواب است.

خودم را به نشنیدن می زنم.

موقع پیاده شدن بس که گردنم را چرخانده ام دیگر صاف نمی شود.

چشمانش به نظر سالم می آید اما بقیه پول را که می خواهد بدهد

به جای اینکه در دستم بگذارد از آرنجم شروع می کند،

البته من باید حواسم می بود و دستم را با دستش تنظیم می کردم....

تقصیر خودم است باید با ماشین شخصی می آمدم.

راننده پشتی تا می بیند خانم هستم دستش را روی بوق می گذارد،

راه می دهم. نزدیک شیشه ماشین می ایستد

نیشش باز است و دندانهای زردش از لبان سیاهش بیرون زده است.

“خانم ماشین لباسشوئی نیست ها”.

مسافرهای توی ماشین همه نیششان باز می شود.

تا برسم هزار بار هزار تا حرف جدید می شنوم

و مدام باید مواظب ماشینهایی که فرمانهایشان را به سمت من می چرخانند باشم.

موقع رسیدن خسته هستم، اعصابم به کلی به هم ریخته است....

تقصیر خودم است زن جماعت را چه به بیرون رفتن در ایران!



جمعه 27 / 6 / 1392برچسب:, |

دل ام کمي دختري ميخواهد


بي رو سري


بي رو بنده


دل ام کمي از ته دل خنديدن ميخواهد


بي خجالت


بي نگاه هرزه


دل ام کمي باد خوردن به موهايم ميخواهد


بي ترس


بي استرس


دل ام کمي دويدن در خيابان ميخواهد


بي حرف


بي حديث


دل ام کمي نشستن کنار يار ميخواهد


بي نگاه


بي تعصب


دل ام فقط کمي دختري ميخواهد ...



شنبه 26 / 6 / 1392برچسب:, |

معجزه

 
 

خدایا دلم معجزه میخواهد

 



از آن معجزه هایی که

 



به هنگامه ی وقوعش

 



"خدایا دوستت دارم" خدایا شکرت"

 



میان هق هق گریه هایم
گم شود

 



خدایا دلم معجزه میخواهد

 



معجزه ای در حد "خــــــــــدا "بودنت



چهار شنبه 25 / 6 / 1392برچسب:, |

حرمت

 
 

پاییــــــــــز در راه است . . .


فرامــــوش نکـن که


برگـــــــــ های پاییـزی سرشار از شعــور درخت اند

 


و خاطـــــــــرات سه فصــل را بر دوش می کشند . .

 


آرام قـــدم بگذار بر چهــــــره ی تکیده ی آن ها

 


این برگـــــــــ ها حُرمـت دارند . .

 


درد پاییـــــــــــز ؛ درد "دانستــــن" است . . . !



چهار شنبه 25 / 6 / 1392برچسب:, |

من یه فروردینی ام ...

 


همون که صبحا بدون لبخند نمی بینیش...

 


همون که کلی انرژی داره واسه ساختن یه روز محشر...

 


همون که شیطنتاش صدای

 

خنده ات رو تا آسمونا میبره...

 


همون که همه ی عشقشو از چشماش

 

میتونی ببینی و حس کنی...

 


من یه فروردینی ام ...

 


همون که دلش زود میشکنه ...

 


همون که وقتی زدی تو ذوقش

 

دیگه آروم میشه شوخی نمیکنه...

 


همون که مثل بچه ها میمونه زود ناراحت میشه

 

زود قهرمیکنه زود یادش میره

 

زود باز میخنده زود آشتی میکنه...


.

 


.

 


.

 


واقعا دلت میاد من فروردینی رو اذیت کنی؟!



چهار شنبه 25 / 6 / 1392برچسب:, |

هرزه

 
 

تو برو...


من تو را خیانت کار حساب نمیکنم...


آدمها آزادند...


یکی عاشق است و دیگری هوس باز...


تو آلوده هوست بودی...


یک هرزه لعنتی...


برو ...


فقط مرا با سیگارم رها بزار...



دو شنبه 23 / 6 / 1392برچسب:, |

نــَـه بــــه دیــروز هــآیی کـــه بودی می اندیشــَمــ



نـــَـه بـــه فـــــَــردآهــآیی کـــه شــآیـَـد بیــــآیی



میخـــــــوآهــَـم امـــروز رآ زنــدگـــی کــُنــمــ



خواســـتی بــآش…



خواســـتی نَبــآش…

 
 


یک شنبه 22 / 6 / 1392برچسب:, |

 

از یه جایی به بعد ,

به همه چیز و همه کسی بی اعتنا می شی 


دیگه نه از کسی می رنجی

 
نه به عشق کسی دل می بندی 


از یه جایی به بعد …

مرض چک کردن موبایلت خوب می شه 


حتی یه وقتایی یادت میره گوشی داری 


دیگه دلشوره نداری که موبایلتو جا بذاری

یا اس ام اسی بی جواب بمونه .


از یه جایی به بعد …

دیگه دوست نداری هیچکسو به خلوت خودت راه بــِـدی

حتی اگه تنهایی کلافت کرده باشه 


از یه جایی به بعد …

باور می کنی کسی برای تنها نموندنِ تو نمیاد 


اگه کسی میاد برای تنها نبودنِ خودشه 


از یه جایی به بعد …

وقتی کسی بهت می گه دوستت داره ،

لبخند می زنی و ازش فاصله می گیری 


از یه جایی به بعد …

دیگه گریه نمی کنی

 


فقط یه بغض همیشگی هست که بهش عادت می کنی 

 


از یه جایی به بعد …

هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ می شه 

 


اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی

 


از یه جایی به بعد …

دیگه حرفی برای گفتن نداری

 


ساکت بودن رو به خیلی حرفها ترجیح میدی 

 


میری تو لاک خودت

 


از یه جایی به بعد …

از اینکه دوستت داشته باشن می ترسی

 


جای دوست داشته شدن ها،

 

توی تن و قلب و فکرت می سوزه

 

از یه جایی به بعد …

فقط یک حس داری، حس بی تفاوتی 

 


نه از دوست داشته شدن خوشحال می شی …

نه دوست داشته نشدن ناراحتت می کنه 

 


از یه جایی به بعد …

توی هیجان انگیزترین لحظه ها هم فقط نگاه می کنی

 

و فقط سکوت ميکني ...!


حال این روزای منه ...

 


آره ....

دقیقا حال این روزای منه ...



یک شنبه 22 / 6 / 1392برچسب:, |

پاییز

 
 

خدا خدا میکنمـــ کـه فقــط پایــیز ،

 


فصــل غریبی هــا از راه نرســد..

 


عجیــب بغض دارد عجیــب

 

دردِ نبودنت میشود بلای جانــم

 


عجیــب

 


در همان سوز ،

 


میان کوچه ،

 


روح مرا وجود مرا از دردِ دلتنگی ات پر میکند

 


عجیب...!

 


خدا خدا میکنم که پایــیز از راه نرسد



یک شنبه 22 / 6 / 1392برچسب:, |

دختر

 
 

 

ﻣﻦ ﯾﮏ "

 


ﺩﺧﺘﺮﻣــــ

 


... "

 


ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻤــــ ...

 


ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻤـــــــ ...

 


ﺍﻣﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺗﺎ ﺗﻮ ﻧﻔﻬﻤﯿــــــ ...

 


ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺰﺋﯿﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﺴﺘـــــــ ...

 


ﺗﻤﺎﻡ ﻭ ﮐﻤﺎﻟــــــ ...

 


ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭﯾـــــ ...

 


ﻣﻦ ﯾﮏ "

 


ﺩﺧﺘﺮﻣــــ

 


... "

 


ﺩﻟﻢ ﮐﻪ ﺑﺸﮑﻨﺪ ...

 


ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻨﺪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ ...

 


ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺖ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﻡ ﮐﻪ ﺯﺧﻤﺶ ﻧﺎ ﻋﻼﺝ

 


ﺍﺳﺘـــــ ...

 


ﻧﺎﻋﻼﺝ ... ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ... "

 


ﻫﻤﯿﺸﮕﯿــــــ × ــــــ

 


... "

 


ﻣﻦ ﯾﮏ "

 


ﺩﺧﺘﺮﻣـــــ

 


... "

 


ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺁﺩﻡ ﻧﺮﻣﺎﻟــــ ...

 


ﮐﻢ ﻣﯿﺂﻭﺭﻡ ﺍﺯ ﻣﺎﻧﺪﻥ ...

 

 

 

ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﻣـــــ ...

 


ﻣﯽ ﺑﺮﻣــــ ...

 


ﻣﻦ ﯾﮏ "

 


ﺩﺧﺘﺮﻣــــ

 


... "

 


ﺻﺎﻓﻤــــــ ...

 


ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻣــــــ ...

 


ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻣـــــ ...

 


ﺑﺴﯿــــــــﺎﺭ ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



یک شنبه 22 / 6 / 1392برچسب:, |

مداد

 
 

تعجب نکن

 


اگر شعر تازه ای نمینویسم

 


هیچ مدادی 

 


وقتی خیس میشود...

 


نمی نویسد



یک شنبه 22 / 6 / 1392برچسب:, |

آدم مذهبي اي نيستم


اما

 


از آناني که به هيچ، پايبند نيستند، ميترسم

 


از آناني که خدا را به چالش مي کشند، ميترسم

 


اينها براي هيچ کس و هيچ چيز ارزشي قائل نيستند!

 


فريب ظاهر روشنفکرشان را نخوريد

 


کساني که تنها خود را و عقل خود را قبول دارند

 


شما را در نهايت، هيچ مي پندارند

 


اينان به عشق نيز خيانت ميکنند

 


چرا که خدايي ندارند....

 



آدم مذهبي اي نيستم

 


اما

 


از آناني که بيش از حد مذهبي اند، ميترسم

 


ازهر دين و آئيني که باشد

 


از آناني که تنها آئين مذهب خود را

 

راه سعادت ميداند، ميترسم

 


کساني که به غير از خود و هم کيشانشان،

 

ديگران را کافر مي انگارند

 


فريب ظاهر خدا ترسشان را نخوريد!

 


شما را در نهايت، کافر مي پندارند

 


اينان به عشق نيز خيانت ميکنند

 


چرا که به درگاه خدايشان توبه خواهند کرد...

 



آدم مذهبي اي نيستم

 


اما

 


خدا، همه دارايي من است!



یک شنبه 22 / 6 / 1392برچسب:, |

منطقی

 
 

چـقــــدر ســـختــــه



منـــطقـــــي فــكــر كنــــي

 

وقتـــــی احـســاسـت داره

 

خفــت میکــنه....



جمعه 20 / 6 / 1392برچسب:, |

رابطه

 
 

اگــــه یه رابطــــــه رو..


به وقتش تــــــموم نکنی و


هی دندون رو جگر بذاری و


همـــــش یک طرفه ... !!


اشتباه ها و کم محلی های


طرفت رو تحــــــــمل کنی ...


بزرگتــــــــرین خــــــیانت رو


به خــــــودت و عــــمرت کردی !!


همیشه که جوون نیستی


وقتی چیـــــزایی که


ناراحتــــــــت میکنه رو


چنــــد بار تذکر دادی


و باز طـــــرفت


کار خـــودش رو کــــــرد ..


یعنی


اون رابـــــطه بایـــد تموم شه !!


یعنی


تــــــو براش ارزش نــداری


که بخواد بهت بــــها بـــده !!


هر چی صبر کنـــــی ..


هیچی درست که نمیـــــشه هیــــــچ


این اعصــــاب و غـــرورتـــــــه


که هر روز خــــــــرد تر میشه .. !!


اگه کسی یکی رو دوســـــت داشته باشه


همه کـــــــاری براش میکنه ..


نشــــــد و نمیشـــــه و ..


دستم بند بود و بعدا ... و


این حــــــــــرف ها هــــــــمش ..


بـــــــــــهونه است !!


باور نکـــــــــــــــن ..



جمعه 20 / 6 / 1392برچسب:, |

گم

 
 

لازم است گاهی در زندگی

 

بعضی آدم ها را گم کنید ،

 


تا خودتان را پیدا کنید !



شنبه 19 / 6 / 1392برچسب:, |

 
 

مـــن برای تنهــــــــــــــــا نبـودن،

 


آدم های زیادی دور و برم دارم !

 


آن چیزی که ندارم

 

کسی برای ” بـا هــــــــــــــــم بـودن ” است !



شنبه 19 / 6 / 1392برچسب:, |

عجله

 
 

 

هر انسانی یک بار،

 


برای رسیدن به یک نفر،

 

دیر می کند.

 

و پس از آن،

 


برای رسیدن به کَسان دیگر،

 

عجله ای، نمی کند!



شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, |

من

 
 

"من"

 


مرا که میشناسی؟!

 


خودمم...

 


کسی شبیه هیچکس!

 


کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی

 

پیدایم میکنی...

 


شبیه شعرهایم هستم،

 


شاد، گاهی غمگین، مهربان، صبور،

 

کمی هم بهانه گیر

 


اگر نوشته هایم را بیابی

 

منم همان حوالی ام...

 


شبیه باران پاییزی؛

 


از فاصله ها دور

 


و به عشق نزدیک...!



چهار شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, |

من ♥ فروردین ماهی♥ هستم....


یادگرفتم سرسخت باشم،


هرگز بازنده نباشم ...


هر جای رابطه حس کردم باید برم، میرم !


میرم و دور میشم

 

بدون اینکه غرور خودمو له کنم ...


برگشتنمون سخت و نا ممکنه،

 

وقتی که رفتیم دیگه رفتییییم !


هرچیو هرکی رو هم که بخوام

 

با قدرت .... صبر و هوشم

 

بدست میارم نه با دروغ و دغل بازی ...



چهار شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, |

تلافی

 
 

ﺑﻔﻬــــــــــــﻡ!

 


ﺍﮔﺮ ﺗﻼﻓﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ،

 


ﻧـَﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...

 


ﺍﮔﺮ ﺗﻼﻓﯽ ﮐﻨﻢ ،

 


ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ " ﺗﻮ " ﮔﻔﺘﻢ ؛

ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻣﯿﺸﻪ ...

 


ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﻫــــــــــﯿﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﻪ ...



چهار شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, |

ژست

 
 

تو فکر کن


سیگار کشیدن


ژست مردانه ای است


اما


آتش گرفتن و بی صدا سوختنش


کاملا زنانه است





چهار شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, |

کویر

 
 

دور از این هیاهو

 


دلم کویر می خواهد و

 

تنهایی و سکوت وآغوش سرد شبی که

 

آتشم را فرو نشاند.

نه دیوار،

 


نه در،

 


نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم،

 


نه پایی که در نوردد مرزهایم،

 


نه قلبی که بشکند سکوتم،

 


نه ذهنی که سنگینم کند از حرف،

 


نه روحی که آویزانم شود.

 


من باشم و

 


تنهایی  ژرفی که نور ستارگان

 

روشنش می کند

 


و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست !..



چهار شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, |

ﺗــــــــــﺎﺑﺴﺘـــــــــــــــﺎﻥ !

 


ﺣـــــﺎﻻ ﻛـﻪ ﺩﺍﺭﻯ ﺗﻤـــﺎﻡ ﻣﻴـــﺸﻮﻯ

 


ﺑــــــــــــــﮕﺬﺍﺭ ﺑــــــــــــــﮕﻮﻳـــــــﻢ!

 


ﻛـــــــــﻪ ﺭﻭﺯﻫـــــــﺎﻯ ﮔـــــــﺮﻣــــــﺖ،

 


ﺳـــــــﺮﺩ ﮔـــــــــــــﺬﺷــــــــﺖ ....



چهار شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, |

تظاهر

 
 

خسته ام از تظاهر به ایستادگی

 


از پنهان کردن زخم هایم

 


زور که نیست !

 


دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و

 


با لبخندی مسخره وانمود کنم

 

همه چیز رو به راه است....!

اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم

 


میخواهم لج کنم ،

 

با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا...!


چقدر بگویم فردا روز دیگریست

 

و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟؟!


خسته ام .... از تو .... از خودم....

 

از همه ی زندگی .....

 


میخواهم بکشم کنار ! از تو ...

 

از خودم..... از همه ی زندگی ...



چهار شنبه 18 / 6 / 1392برچسب:, |

عشق

 
 

 

دوست سـاده بـمونـیـد

 

 

 

چـون عـشــق هـمـه

 

 

چــیــو خــراب مـیـکنه..!!! 

 

 

 

 



دو شنبه 16 / 6 / 1392برچسب:, |

تمام عروسکهای دنیا

 


یتیم می‌ماندند ؛

 


اگر خدا

 


دختر را نمی‌آفرید...

 

 

روز دختر مبارک



دو شنبه 16 / 6 / 1392برچسب:, |

 

ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﻭﻧﮕﯽ ﮐﺮﺩﻧﺎﻣﻢ ...

 

 


ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺻﻮﺭﺗﯿﻢ ...

 

 


ﻋﺎﺷﻖ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﻭﻧﻤﻢ ...

 

 


ﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻟﺒﺎﺳﻤﻢ ...

 

 


ﮔﺸﺘﻦ ﺗﻮ ﺻﺪﺗﺎ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻭ ﺧﺮﯾﺪ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ

 

 


ﺍﻭﻟــــﯽ ...

 

 


ﺟﯿﻐﺎﯼ ﺑﻨﻔﺶ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻟـــ ...

 

 


ﭼﯿﺪﻥ ﻻﮐﺎﯼ ﺭﻧﮔﺎﻭﺍﺭﻧﮓ ...

 

ﺑهم ﺭﯾﺨﺘﻨﺸﻮﻥ..

ﭼﯿﺪﻧﺶﻭﻥ ... ﻭﺑﺎﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ...

 


ﺩﻭﺭﻫﻤﯿﺎﻡ ﺑﺎﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﻓﺎﻣﯿﻞ ..

 

ﭘﭻ ﭘﭻ ﮐﺮﺩﻧﺎ ...

ﻭ ﺑﻌﺪﺷﻢﺑﻠﻨﺪﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺎﻣﻮﻥ ...

 


ﮐﻠﮑﺴﯿﻮﻥ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﺯ ﺭﮊﻟﺒﺎﯼ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ..

 


ﺳﺮﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭﯼ ﺷﻮﻧﻪ ﯼ ﺩﻭﺳﺘﻤﻮ

 

ﻫﺎﯼ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﻪﮐﺮﺩﻥ ..

 


ﻟﻮﺱ ﺷﺪﻧﺎﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ ...

 


ﻗﻬﺮ ﮐﺮﺩﻧﺎﻡ ﺑﺎﻣﺎﻣﺎﻥ ﺧﺎﻧﻮﻡ ..

 


ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﻫﻨﮓ ﺧﻮﻧﺪﻧﯿﺎ ﺧﻮﻧﺪﻥﺭﻣﺎﻥ ...

 


ﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﻭﻧﮕﯿﻬﺎﻣﻮ ﺑﺎ ﻫﯿﭽﯽ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ..

 


ﻧﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﻓﻮﺗﺒﺎﻟﺘﻮ ﻭﺭﺯﺷﮕﺎﻩ ..

 


ﻧﻪ ﺑﺎﺁﺯﺍﺩﺑﻮﺩﻥ ﻭﮔﺸﺖ ﺯﺩﻧﺎﯼ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺒﺎ ...

 


ﻧﻪ ﺑﺎ ﺑﯽ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻧﺘﻮ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮﻡ

 


ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻮﺍ ﺍﺑﺮﯾﻪ ..

 


ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ... ﻫﯿﭽﯿﻪ ﻫﯿﭽﯽ ..

 


ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﻭﻧﻤﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﻟﻤﺴﺶ ﮐﻨﻪ !!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


دو شنبه 16 / 6 / 1392برچسب:, |

باور

 
 

آدمها می آیند


خودشان را نشان میدهند


اصرار میکنند !


برای اثبات بودنشان و ماندنشان


اصرار میکنند که تو نیز باشی همراهشان 


همان آدمها ، وقتی که پذیرفتی بودنشان را


وقتی که باورشان کردی ،


به سادگی


میروند


و تو میمانی با باوری که...



یک شنبه 15 / 6 / 1392برچسب:, |

بفهم

 
 

کسی که سیگار میکشه ، معتاد نیست


کسی که بلوند میکنه ، خراب نیست


کسی که بنز سوار میشه ، بی رحم نیست


کسی که میخنده ، بی غم نیست


کسی که درس نمیخونه ، خِنگ نیست


کسی که سکوت میکنه ، لال نیست


کسی که بهت دست میده ، دوست نیست


کسی که میبوستت ، عاشقت نیست...



بفهم;



چهار شنبه 11 / 6 / 1392برچسب:, |

زنان متولد این ماه عموماً :

توانادر انجام کارها –

خواهان پیشرفت –

خوش بین و راهگشا در زندگی –

تا حدی خود رای و مستقل در زندگی –

توانا در همرنگ شدن با جماعت –

پر انرژی و فعال –

طالب کار در خارج از خانه –

دارای تحمل خوب نسبت به

خستگی و کسالت و بیماری –

در صورت شاغل بودن ، علاقمند به شغل خود –

طالب آزادی و دوستی با دیگران –

پایدار در مقابل مشکلات –

در اغلب امور موفق –

مددکار و یاری رسان – گاه مغرور و نصیحت ناپذیر –

عجول در امور-

گاه گرفتار عصبانیت –

پر حرف اما منطقی –

علاقه به آشپزی –

رک گو –

احساساتی –

رمانتیک و دارای تخیلات شاعرانه –

پیش قدم در عشق –

حسود و وفادار به شوهر –

همسر و مادری دلسوز –

با انضباط –

گاه گرفتار انگیزه های آنی و ...



چهار شنبه 11 / 6 / 1392برچسب:, |

راستگو

 
 

آﺩﻣﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ

 

ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷﻖ میشن …

 


ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﻭﺯ ﻣﯿﺪﻥ …

 


ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻬﺖ میگن ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ …

 


ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ …

 


ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺗﻨﻬﺎﺕ میزارن …

 


ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺸﻦ ،

 

ﺳﺎﮐﺖ میشن ، ﭼﯿﺰﯼ نمیگن ،

 

ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺮﻥ

 

ﻭ ﺩﯾﮕﻪ هیچوقت ﺑﺮ نمیگردن !!!



چهار شنبه 11 / 6 / 1392برچسب:, |

حذف

 
 

ﺍﺯ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ...

 

ﺣﺬﻑ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻋﺎﺩﺗﻬﺎ ﺭﺍ ...

 

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﺎ ﺭﺍ ...

 


ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ... ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ... ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ...

 


ﯾﮏ ﮐﺎﻏﺬﺳﻔﯿﺪ، ﯾﮏ ﺑﻪ ﻧﺎﻡﺧﺪﺍ، ﯾﮏ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﺮ ﺧﻂ .

 


ﺍﺯ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ،

 

ﺑﺮﺍﯼِ ﺧﻮﺩﺕ، ﺑﺮﺍﯼﺩﻟﺖ، ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﯽ،

 

ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ...

 


ﺍﺯ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ،

 

ﺑﺮﺍﯼِ ﺁﺩﻡ ﺑﻮﺩﻥ، ﺁﺩﻡ ﻣﺎﻧﺪﻥ،

 

ﺑﺮﺍﯼﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺮﻭﯼ ﻭ

 


ﭘﺸﺖِ ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﯿﻢ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ ...



چهار شنبه 11 / 6 / 1392برچسب:, |

آرامش

 
 

ﺩﻟﻢ ﺁﺭﺍﻣـﺶ ﻣﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﺪ ...

 


ﺑـﻪ ﺍﻧـﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﯾـﮏ ﻓﻨـﺠﺎﻥ ﭼـﺎﯼ

 


ﮐـﻮﺗـﺎﻩﺑـﺎﺷﺪ ...!!

 


ﯾـﺎ

 


ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻗـﺪﻡ ﺯﺩﻥ

 

ﺭﻭﯼ ﺳﻨـﮕﻔـﺮﺵﺧﯿـﺲ ﭘـﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭ

ﻃـﻮﻟـﺎﻧـﯽ ..............!


ﻓـﺮﻗﯽ ﻧـﻤﯽ ﮐﻨـﺪ


ﻓـﻘﻂ ﺁﻥ ﻟـﺤﻈـﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﻢ


ﺁﻥ ﻟـﺤﻈـﻪ ﮐـﻪ ﺗـﻤﺎﻡ ﺳﻠـﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻧﻢ


ﺁﺭﺍﻡ ﻣـﯽ ﮔـﯿﺮﻧــــﺪ ....



چهار شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:, |

خوبی

 
 

تو به راهت ادامه بده ؛


اگر کسى تو را با تمام مهربانيت


دوست نداشت،


دلگير مباش که نه تو گناهکارى نه او ؛


آنگاه که مهر می ‌ورزی 


مهربانيت تو را زيباترين معصوم دنيا مى کند


پس خود را گناهکار مبين ..

من خدايى را ميشناسم


كه ابر رحمتش بر زمين و زمان باريده ،


يکى سپاسش مى گويد 


و هزاران نفر کفر ..!



من عيسى نامى را ميشناسم


که ده بيمار را در يکروز شفا داد ؛ 


و تنها يکى سپاسش گفت ..!



پس مپندار 


بهتر از آنچه عيسى و خدايش را سپاس گفتند


از تو براى مهربانيت قدردانى کنند !!



" خوبى ات"

 


دليل جاودانگى تو خواهد شد 



پس به راهت 

 


ادامه بده ..،



سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:, |

آرزو

 
 

تو را آرزو نخواهم کرد، 



هیچ وقت ...



تو را لحظه ای خواهم پذیرفت

 

که خودت بیایی، 



با دل خودت، 


نه با آرزوی من . . . !!!



سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:, |

ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ...

 


ﯾﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ !

 


ﻧﻪ...!!!!

 


ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ...

 


ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ ...

 


ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺭﺍ ﺣﻞ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ،

 


ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﺘﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...



سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:, |

ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺖ ﺑﺮﺍﯾـﻢ

 

ﻣـﺜﻞ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻥﺍﺳﺖ

 


ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺁﺑﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﭙﺮﺩ ﺗﻮﯼ ﮔﻠﻮ

 و ﺧﻔﻪ ﺍﺕﻣﯿﮑﻨﺪ

 


ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﯽ

 


ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ

 

ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺟـﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑـﻨﺪ ...!



سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:, |

ثابت

 
 

میدوارم اینو تجربه نکرده باشین !!


آدمـای دلتــــــــــنگ ....


وقتی خیلی بهشون خوش میگذره و میخندند ؛


یهو سرشونو برمیگردونند اونوری ؛


یکم ثابت میشن ،


یواش یواش چشاشون پر از اشـــــــک میشه....



سه شنبه 10 / 6 / 1392برچسب:, |

روش

 
 

ﺍﮔﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﯾﻪ فروردینی ﻣﯿری

 


ﺑﺎﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ

 

ﺭﻭ ﺑﻘﯿﻪ ﯼ ﺁﺩﻣﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ، ﻣﺜﻼ :

 


ﻣﺤﻞ ﻧﺪﻩ، ﻣﯽ ﺁﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ ......

 

ﻧﻤﯽ ﺁﺩ، ﺗﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ

 


ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺧﺸﻦ ﺑﺎﺵ، ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ .......

 

ﻧﻤﯽ ﺷﻪ، ﺗﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ

 


ﺯﯾﺎﺩ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﻧﺮﻭ، ﺳﺮﺍﻏﺖ ﻣﯽ ﺁﺩ .......

 

ﻧﻤﯽ ﺁﺩ، ﺗﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ

 


ﺣﺴﺎﺩﺗﺶ ﺭﻭ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﮐﻦ، ﻗﺪﺭﺕ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ .......

 

ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻪ، ﺗﺮﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ

 


ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﺻﺎﺩﻕ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﺑﺎﺵ،

 

فروردینی ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﭘﯿﺸﺖ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ .



یک شنبه 8 / 6 / 1392برچسب:, |

جمعه

 
 

جمعه ها

 

فقط باید یه گوشه نشست

 

و سیگار کشید....

 



یک شنبه 8 / 6 / 1392برچسب:, |

سخت است درک کردن دختری که

 

غم هایش را خودش میداند ودلش...

 


که همه تنها لبخندهایش را میبینند،

 


که حسرت میخورند،

 


به خاطر شاد بودنش...

 


به خاطر خنده هایش...

 


و هیچکس جزهمان دختر

 

نمیداند چقدر تنهاست...

 


که چقدر میترسد...

 


از باختن...

 


از اعتماد بی حاصلش...



شنبه 5 / 6 / 1392برچسب:, |

نگاه

 
 

فروردینیااا گاهی اوقات چیـــــــزی نمی گن...

 


چـون ب نظرشون لازم نیست ک چیزی گفته بشه...

 



با نگــاهشــــون, حـــــــرفــ می زنن...

 


ب اندازه ی دنیــــــــا ...

 


حـــــرفـــ می زنن...

 



هـرگز از چشمـــای پر حرفــــ ی فروردینی....

 


ســــاده نگـــذر...!!



شنبه 5 / 6 / 1392برچسب:, |

بی رحم

 
 

این روزها بُرد با کسی ست

 

که بی رحم باشد ...


از دلتــــ که مایه بگذاری ...


ســوخـــــته ای ...........!



شنبه 5 / 6 / 1392برچسب:, |