اسماً من زن هستم و
تو مـــــــــــــــــــرد!!
اما نگران نباش به کسی نخواهم گفت که
...
در پس مشکلات و درد هایی که
تو برایم ساختی و تحمل کردم . . .
در پس نامردی و نامهربانی که دیدم
و دم نزدم
در پس بی معرفتی هایی که دیدم
و معرفت به خرج دادم . . .
من " مـــــــــــــــــــــــــــــــــرد " تر بودم!!!
اومدم بنویسم بعضی از آدمها خیلی شبیه حیوونها هستند اما .....
دلمــان خـوش اســت که می نویســیم
و دیگــران می خـواننــد
و عــده ای می گـوینــد
آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند
و بعضــی مـی خنــدنـد
دلمــان خـوش اســت
به لــذت هــای کــوتـاه
به دروغ هــایی که از راســت
بـودن قشنــگ تـرند
به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند
و با جملــه ای دل می کــنیم
دلمــان خـوش می شــود
به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی
و وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــود
چقـــدر راحـت لگـــد می زنیـــم
و چــه ســــاده می شـکــنیم
همــــه چیـــز را
دخترک برگشت
چه بزرگ شده بود
پرسیدم : پس کبریتهایت کو ؟
پوزخندی زد .
گونه اش آتش بود ، سرخ ، زرد ...
گفتم : می خواهم امشب.......
با کبریتهای تو ، این سرزمین را به آتش بکشم !
دخترک نگاهی انداخت ، تنم لرزید ...
گفت : کبریت هایم را نخریدند
سالهاست تن می فروشم ...
می خری !!!؟؟؟