دخترك خنده كنان گفت:
كه چیست راز این حلقه زر
راز این حلقه كه انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه كه در چهره او
اینهمه تابش و درخشندگی است
مرد حیران شد و گفت :
حلقه خوشبختی است حلقه زندگی ست.
همه گفتند مبارك باشد دخترك گفت:
دریغا كه مرا باز در معنی آن شك باشد
سالها رفت و شبی زنی افسرده
نظر كرد بر آن حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی كه به امید وفای شوهر
به هدر رفته هدر
زن پریشان شد و نالید كه وای وای ،
این حلقه كه در چهره او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بندگی است.
نظرات شما عزیزان:
شنبه 11 / 11 / 1390برچسب:, |