متحیر

متحیر

 
 

از خودم متحير مي شوم

 

وقتي پاهايم با شجاعت عرض اتوباني

مملو از تندروهاي بي لبخند را گذر ميكنند

و در گذر رفتنشان از صداي زوزه ي باد ،

پي به سرعت مهيب تندروها مي برم .

وقتي بي هيچ خستگي و درد ،

سر به زير و تن به روو ،

راه مي روم ،به مقصد مي رسم

و دوباره به خانه بر مي گردم .

وقتي زبانم چون وكيلي خودساخته

مسئوليت " بودنم " را بعهده مي گيرد

 و از حق زنانه ام دفاع مي كند .

وقتي افكار سخت ساخته ام 

مانع تجلي و رشد پيچك هاي سياه ميشود .

وقتي وقت خرج خود مي كنم و جاي انتظار پشيماني ،

بودنم را به تماشا مي نشينم..

متحيرم،من حتي از نيروي پنهاني و عظيم درونيم

سخت متحيرم،

از اينهمه "من " بودن،

و از من به خودم رسيدن،

و در منِ ِكسي غرق نشدن،

و توانايي ايستادن و من من كردن ،

متحيرم،سخت..

سخت  متحيرم..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







سه شنبه 5 / 7 / 1390برچسب:, |