می خواهم برگردم به روزهای ِ کودکی...
آن زمان ها که : پدر ، تنها قهرمان بود..
عشــق ، تنـــها در آغوش ِ"مادر" خلاصه میشد..
بالاترین نــقطه ى زمین ، شانه های ِ"پـدر" بــود..
بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادرهای ِ خودم بودند !
تنــها دردم ، زانوهای ِ زخمـی ام بودند..
تنـها چیزی که می شکست ، اسباب بازیهایم بـود..
و معنای ِ"خداحافـظ" ، تا "فــردا" بود !!!
نظرات شما عزیزان: