چهارراه اول ...
تمام مکافاتش
گره ای که شل شده
دو سر بند یله می شود روی آسفالت
و او مصرّانه
دقیق به چادر سیاه مادر
فارغ از خیال سالیان پوچ
مملو از نشاط سکّه های لوچ
دوان و جیغ کشان
سرریز می شود به تمامی هیکل لذّت
چهارراه دوم ...
در گذران صبح تا شب
کل معلوماتش
تبلور اندام و حرکات یک دختر
می چرخد و وول می خورد
تا تنه ی بعدی، قبلی را حلاجی کند
و من نمناک و تلخیده
باید گز کنم تا خود را
به چهارراه بعدی برسم ...
نظرات شما عزیزان: