وقتي که مي روي و دلش تنگ مي شود
بي شک به جستجوي تو سيگار مي کشد
اين بار بي تـو فاصله ها را نمي دود
در سوگ آرزوي تو سيگار مي کشد
زخمي تر از هميشه نگاهش به دست توست
در وصف داروي تو سيگار مي کشد
وقتي نفس زنان به کنار تو مي رســد
با عطر رنگ و بوي تو سيـگار مي کشد
هرگز سخن نگفت و سکوتش ترانه شد
آهنگساز روي تو سيگار مي کشد
آهسته عکس تورا در بغل گرفت و بعد...
با بوسه بر گلوي تو سيگار مي کشد
لب را نمي گشايد و رسوا نمي کند
در حفظ آبروي تو سيگار مي کشد