بيدارم کن و

 


بگو که هنوز دنيا پر از قشنگيه .


بگو که همه اين سياهی ها دروغه

و وقتی صبح بشه بازهم پرنده کوچولو با ترنم محبتش

گلها روازخواب بيدار می کنه .


بگو هنوز هم خورشيد می آد و با دستهای پر از نورش

شب سياه رو می بره .


بگو که هنوز روی گلبرگهای ظريف شقايق ،

يه جايی برای شبنم ها هست .

بگو که هنوز ميشه توی چشمهای يه غريبه

خيره شد و از عشق گفت .


بگو که ميشه يه گوشه دنيا يه جايی

برای اشکهای دلتنگی پيدا کرد .


بگو که اینهمه دروغ و کينه فقط مال قصه هاست

و وقتی به آخرش برسی همه چيز دوباره عوض ميشه .

همه سياهی ها دوباره سفيد ميشه .


بگو که هنوز شاهزاده شهر پریون

بااسب سفيدش می آد وعاشق دختر فقيرميشه

واونو با خودش به شهررويا می بره .


بگو که آدمهای بد فقط مال تو قصه هان ،

بگو که هنوز همه همديگه رو دوست دارن

و هنوز دستی پيدا ميشه که دستهای محتاج به نوازشت رو

توی دستاش بگيره .


کاش زودتر يکی بياد و از اين کابوس بيدارم کنه .


بيدارم کنه و


بگه تمام اين پليدی ها فقط يه خواب بوده .

 

بگه که هنوز دنيا ،


يعنی يه جای قشنگ و امن برای دوست داشتن

و دوست داشته شدن



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







سه شنبه 21 / 3 / 1390برچسب:, |